سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه پرسید دانست . [امام علی علیه السلام]
 
یادداشت ثابت - سه شنبه 95 دی 1 , ساعت 6:47 صبح

 

 

 

Image result for ?امام زمان?‎

علت غیبت امام زمان عج2

به‌چه دلیل امام زمان(عج) از نظرها پنهان هستند و آیا در زمان غیبت کسى مى‌تواند با آن حضرت ارتباط داشته باشد؟
پاسخ: بیان علت حقیقى و اصلى غیبت امام زمان عجل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌الشریف، امرى دشوار و شاید دور از دسترس باشد. درباره غیبت مى‌توان، هم نگاه تاریخى داشت و هم نگاه روایى:
نگاه تاریخى
وقتى به تاریخ صدر اسلام و حتى قبل از آن مى‌نگریم، به خوبى مى‌‌بینیم که جبهه کفر و باطل براى مقابله با جبهه حق و نابودى آن، از هیچ اقدامى فروگذارى نکرده و در این راه حتى از کشتن پیشوایان دین نیز ابایى نداشته است. آنان به خوبى مى‌دانستند ادامه حکومت دنیایى و سیطره بر مردم و کسب منافع نامشروع، زمانى امکان‌پذیر خواهد بود که پیشوایان دین و هادیان حق را از سر راه خود بردارند؛ لذا شهادت ائمه علیهم‌السلام در دستور کار خلفاى جور قرار گرفت. آنچه وحشت و اضطراب حاکمان خودکامه را بیشتر مى‌کرد، وعده ظهور حضرت مهدى عجل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌الشریف به عنوان منجى و مصلح بود. از این رو خلفاى معاصر امام حسن عسکرى علیه‌السلام، ایشان را به شدت تحت نظر داشتند تا وقتى فرزند ایشان به دنیا مى‌آید، او را در همان ابتداى زندگى به شهادت برسانند.
بنابراین، بسیار طبیعى است که خداوند آخرین حجت خود را در پرده غیبت قرار دهد تا جان او حفظ شود و در موعد مقرر و زمانى که مردم آمادگى ظهور داشتند، ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد نماید.
نگاه روایى
در روایات به علت و حکمت‌هاى متعددى اشاره شده است؛ از جمله:
الف. غیبت، سرّى از اسرار الهى: پیامبراکرم صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند: «ان هذا الامر من امر اللّه و سرّ من سرّ اللّه» ؛ «این امر الهى و سرّى از اسرار خداوند است». (بحارالانوار ، ج 51، ص73).
امیرمؤمنان علیه‌السلام فرمودند: «زمین از حجت خدا خالى نمى‌ماند، ولى خداوند به دلیل ستم‌پیشه بودن و زیاده‌روى انسان‌ها، آنان را از وجود [‌ظاهرى] حجت خود محروم مى‌سازد»
ب. آزمایش مردم: امام على علیه‌السلام فرمودند: «به خدا قسم، من و دو فرزندم شهید مى‌شویم. خداوند در آخرالزمان مردى از فرزندانم را به خون‌خواهى ما برخواهد انگیخت و او مدتى غایب مى‌شود تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند تا جایى که افراد نادان مى‌گویند: خداوند دیگر به آل محمد کارى ندارد!» (غیبت نعمانى، ب10).
ج. ستم‌پیشه بودن انسان‌ها: امیرمؤمنان علیه‌السلام فرمودند: «زمین از حجت خدا خالى نمى‌ماند، ولى خداوند به دلیل ستم‌پیشه بودن و زیاده‌روى انسان‌ها، آنان را از وجود [‌ظاهرى] حجت خود محروم مى‌سازد» (غیبت نعمانى، ب10).
برخى بر اساس روایت اول مى‌گویند: علت اصلى غیبت، روشن نیست و آنچه از علت‌ها گفته شده (مانند حفظ جان) از آثار غیبت است، نه علت اصلى. (فصلنامه انتظار، ش4، مقاله استاد طبسى).
برخى دیگر با توجه به تاریخ و روایات، علت اصلى غیبت را حفظ جان و بقیه موارد را از آثار آن مى‌دانند.
پس غیبت، امرى است که سیر حرکت انسان‌ها، آن‌را ناگزیر کرده و در این فرایند، باید به گونه‌اى برنامه‌ریزى شود تا جامعه شیعه، با کمترین مشکل بتواند پذیراى آن باشد. از این رو امامان علیهم‌السلام از یک سو راه‌هاى فهم احکام را به شاگردان مى‌آموختند تا بتوانند احکام دین را در حد توان از منابع شرع استنباط و استخراج کنند و مردم را نیز به آموختن از علما و رجوع به آن‌ها فرا مى‌خواندند و از سوى دیگر با برقرارى نهاد وکالت، مردم را به رجوع به وکیلان دعوت کردند. در همین راستا از زمان امام هادى و امام عسکرى علیهما‌السلام ارتباط مستقیم را کمتر کردند و در مواردى از پشت پرده جواب سؤالات را مى‌دادند تا مردم به ندیدن امام عادت کنند. به دنبال آن غیبت کوتاه‌مدتى (صغرى)، پیش‌بینى شد تا مردم به واسطه نواب خاص، برخى مسائل مورد نیاز را بپرسند و در ضمن رجوع دائمى به نایبان را فرا بگیرند. (ر.ک. غیبة طوسى؛ تاریخ عصر غیبت حجةالاسلام والمسلمین پورسیدآقایى، اصول عقاید، آیةاللّه مصباح یزدى؛ دادگستر جهان، آیةاللّه امینى).
اما درباره ارتباط برخى با امام عصر عجل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌الشریف، باید گفت حضرت مهدى علیه‌السلام داراى دو غیبت هستند:
امام زمان (عج)
1. غیبت صغرا ، 2. غیبت کبرا
در زمان غیبت صغرا که حضرت از چشم مردم پنهان بودند، نواب اربعه، واسطه بین امام و مردم بودند و سؤالات و مشکلاتشان توسط این نواب به حضرت گزارش مى‌شد و حضرت جواب مى‌دادند.
با پایان یافتن غیبت صغرا، ارتباط مردم توسط نواب با حضرت قطع و غیبت کبراى حضرت شروع شد. خصوصیت این دوران، این است که کسى نمى‌تواند ادعا کند که من نایب خاص حضرت هستم و با حضرت ارتباط دارم، چون هر کس چنین ادعا کند، به فرموده خود حضرت، دروغ‌گو مى‌باشد. «الا فمن ادعى المشاهدة قبل خروج السفیانى و ... فهو کذاب مفترى».
نکته دوم: در طول غیبت کبرا، انسان‌هاى صالح و بزرگى از علما و مردم باتقوا. توفیق زیارت آن حضرت نصیبشان شده است. گرچهدر اکثر این تشرفات، در لحظه تشرف، حضرت را نشناخته‌اند و بعد از رفتن حضرت متوجه شده‌اند که چه توفیق بزرگى نصیبشان گشته بود و یوسف زهرا سلام‌اللّه‌علیها را نشناختند.
نکته سوم: در زمان غیبت محل زندگى و استقرار حضرت بر ما پوشیده است و اصولاً راه از طرف ما براى رسیدن خدمت حضرت بسته است. خود حضرت اگر کسى را لایق بدانند، یا به مصلحت شخص باشد توفیق تشرف به محضرشان را عنایت مى‌کنند.
نکته چهارم: ما براى رسیدن به خدمت حضرت، وظیفه و تکلیفى نداریم که حتماً لازم باشد عملى را مدت‌ها انجام دهیم تا حضرت را ببینیم. وظیفه ما این است که تکالیف شرعى و الهى خود را انجام دهیم. طورى باشیم که رفتار و کردار ما مورد پسند و رضایت حضرت قرار بگیرد و خود را براى یارى حضرت و ظهور حضرت آماده کنیم. کسى که قبلاً خود را آماده نکرده باشد، نمى‌تواند آن‌روز جزو یاران حضرت باشد.
در زمان غیبت، به صورت عادى دیدار آن بزرگوار (که همراه با شناخت باشد) امکان ندارد؛ مگر در مواردى که به صلاح و مصلحت باشد
نکته پنجم: تشرف خدمت حضرت صاحب‌الزمان علیه‌السلام، هم در بیدارى امکان دارد و هم در عالم خواب و روِیا.
روح انسان اگر نورانیتى پیدا کند و طهارت معنوى و باطنى تحصیل نماید، امکان دیدار نیز فراهم مى‌شود. اگر انسان تشنه دیدار حضرت بوده، و در عمل هم صداقت داشته باشد، این شخص امکان دارد که در بیدارى و یا عالم روِیا به خدمت حضرت برسد و از ناحیه حضرت به او توجهى بشود.
ارتباط با حضرت مهدی(عج)چگونه است ؟
ارتباط با حضرت به دو صورت مطرح مى‌شود:
الف. ارتباط روحى: انسان از لحاظ روحى احساس مى‌کند به حضرت نزدیک شده است.
این به دو رکن اساسى نیاز دارد:
1. معرفت هر‌چه بیش‌تر و عمیق‌تر به حضرت(عج)
2. عمل به وظایف دینى به ویژه انجام واجبات (به‌خصوص نماز اول وقت) و ترک محرمات (به‌ویژه در اموال و رعایت حلال و حرام).
در کنار این دو رکن، یاد کردن حضرت در زمان‌هاى مختلف و دعا براى وجود مقدس ایشان و زمینه‌سازى نیز داراى اهمیت است.
ب. ملاقات و دیدار: در زمان غیبت، به صورت عادى دیدار آن بزرگوار (که همراه با شناخت باشد) امکان ندارد؛ مگر در مواردى که به صلاح و مصلحت باشد. براى این نوع ارتباط هر چند رفتن چهل شب به مسجد جمکران در میان مردم معروف است؛ ولى به نظر مى‌رسد رعایت حدود دینى همراه با توسل و استغاثه به آن حضرت، راه صحیح‌ترى باشد. البته باید دانست که اگر صلاح نباشد، دیدار نیز اتفاق نمى‌افتد.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ